۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

سه

...

از ناکجای کاهگلی اومدم بیرون
از پل دور شدم
خودمو از زیر خاکستر و نویز کشیدم بیرون

با چه شوقی غلطیدم تا ببوسمت
 
هنوز غلطیدنم تموم نشده بود که یادم اومد کنارم خالیه

 

هیچ نظری موجود نیست: